يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
يک هزارتوماني به راننده داد و منتظر دريافت مابقي شد اما راننده دنده را عوض کرد و خواست حرکت کند. مسافر پرسيد بقيه پولش چه ميشود؟ راننده هم جواب داد که بقيهاي در کار نيست!
مسافر به برچسب نرخ کرايه اشاره کرد و يادآور شد که مبلغ هزار تومان از جمهوري تا بهارستان است نه تا سه راه جمهوري که نصف مسير است! راننده زير بار نرفت و پا را روي گاز گذاشت. مسافر فرياد زد: «حرامه! لقمه حرام سر سفرهات ميبري!»
راننده شانههايش را بالا انداخت و گفت: «چطور خاوري 3 هزار ميليارد دزديد، حرام نبود؟! به ما که رسيد، آسمون تپيد!»
از اين نمونهها بسيار است و شما هم به احتمال زياد به چنين رفتارهايي به ويژه طي يک ماه گذشته که نرخهاي جديد کرايههاي تاکسي اعلام شده است، برخوردهايد، اما آيا توجيه يک رفتار غلط با استناد به يک رفتار غلطتر، منطقي است؟! روزي و مال حرام، حرام است؛ چه يک ريال، چه هزاران ميليارد تومان.
با اين حال، اين روزها، هرج و مرج روزافزوني در جامعه تاکسيداران مشاهده ميشود؛ هرج و مرجي که روان مسافران را آماج حملات پيدرپي قرار داده است. در شرايطي که خود مهدي چمران، رئيس شوراي شهر پايتخت هم اعلام کرده است: «مردم از گراني کرايه تاکسيها ناراضياند»، بسياري از تاکسيرانان با زيادهخواهي و پايبند نبودن به نرخهاي مصوب، اين نارضايتي را دوچندان کردهاند.
تاکسيرانان گويا هيچ ترس و واهمهاي از سازمان تاکسيراني ندارند! زماني که به آنان هشدار داده ميشود که از آنها به سازمان تاکسيراني شکايت ميشود، پاسخها هرچند با بيانهاي گوناگون ارائه ميشود، اما يکسان است: «راه باز و جاده دراز! برو پيش خود رئيس تاکسيراني!»
اما به راستي، چرا رانندگان تاکسي از سازمان تاکسيراني حساب نميبرند؟!
رانندگان تاکسي در حالي به نرخهاي مصوب در شوراي شهر، بيتوجه هستند و هرکدام با قانون خود رفتار ميکنند و نرخهاي مصوب خودشان را از مسافران ميگيرند که روزانه درگيريهاي زيادي ميان رانندگان و مسافران بر سر همين موضوع پيش ميآيد!
در چنين شرايطي، روشن نيست که سازمان تاکسيراني به چه کاري مهمتر از نظارت بر تاکسيرانان مشغول است!
در حال حاضر، اوضاع و هرج و مرج حاکم بر تاکسيها، شهروندان را هم تحت فشار قرار داده و هم ناراضي کرده است. آيا سازمان تاکسيراني وظيفهاي در اين مورد ندارد؟!
منبع خبر: جوان آنلاين